در مایکروسافت Ignite روی چه چیزی تمرکز کنیم: جلوگیری از فاجعه های هوش مصنوعی

Microsoft Ignite در این هفته راه اندازی می شود. این رویداد عظیم این شرکت است که بر متخصصان فناوری اطلاعات متمرکز شده است. در حالی که می توانید از راه دور در این رویداد شرکت کنید، باید امسال حضور شخصی را در نظر بگیرید زیرا من هنوز شکست های هوش مصنوعی بسیار بیشتری نسبت به موفقیت می بینم. زمانی که هوش مصنوعی با موفقیت به کار گرفته شود، تأثیر مثبت قابل توجهی بر بهره وری دارد، اما به نظر می رسد کیفیت در مسیر اشتباهی قرار دارد. اما نه برای همه.

نمایش هایی مانند Microsoft Ignite پر از اطلاعات در مورد محصولات و خدمات است. این رویداد با حضور بسیاری از متخصصان فناوری اطلاعات در صنایع مختلف، با سطوح مختلف استقرار هوش مصنوعی و مسیرهای بسیار متفاوت برای موفقیت برگزار می‌شود.

با تمرکز شدید بر روی همه چیزهای هوش مصنوعی، و Microsoft Copilot که یکی از گسترده‌ترین ابزارهای هوش مصنوعی است، می‌توان با افرادی که با این ابزار موفق بوده‌اند صحبت کرد، با کدام فروشنده‌ها برای استقرار موفقیت‌آمیز آن کار کردند و چه شیوه‌هایی را انجام دادند. به موفقیت آنها کمک کرد تا دانش طلایی شود.

بیایید در مورد اینکه چرا Ignite امسال نه تنها برای شرکت مهم است، بلکه حضور حضوری نیز صحبت کنیم. ما با محصول هفته خود پایان خواهیم داد: Bluesky، پلتفرم رسانه اجتماعی که می‌شنوم مردم با حرکت از توییتر/X بهترین موفقیت را در آن کسب می‌کنند.

ارزش روابط

ایجاد روابط قوی با فروشنده و همتایان برای موفقیت در هوش مصنوعی ضروری است، به ویژه در هنگام پیمایش در پیچیدگی های فناوری جدید مانند Microsoft Copilot، که به نظر می رسد تا کنون موفق ترین ارائه هوش مصنوعی در بازار باشد. برای هر محصولی که آن را افزایش می دهد، ارزش زیادی برای بهبود بهره وری دارد.

از آنجایی که مایکروسافت یک پلتفرم، ابزار و شرکت ابری است، ابزارهای آن از نظر صنعتی یا جغرافیایی نسبتاً غیرمتمرکز هستند. این کاربرد گسترده مانع از تنظیم نیست. این نشان می‌دهد که ابزارها می‌توانند تقریباً برای هر شرکتی، از شرکت‌ها گرفته تا مشاغل کوچک، مفید باشند.

در حالی که شرکت‌های کوچک‌تر احتمالاً از هوش مصنوعی به‌عنوان یک سرویس استفاده می‌کنند، شرکت‌ها به‌طور فزاینده‌ای از ابزارهایی استفاده می‌کنند که روی سخت‌افزار خودشان یا در یک رویکرد ترکیبی که در آن اطلاعات حساس حفظ می‌شود، هوش مصنوعی در محل دسترسی پیدا می‌کند، و اطلاعات و پیاده‌سازی کمتر امن‌تر. t نیاز به تاخیر کم را می توان در فضای ابری مستقر کرد.

مسئله ای که باید به آن توجه شود این است که ارائه دهندگان خدمات، OEM ها و اکثر شرکت هایی که سعی در تقویت هوش مصنوعی دارند به اندازه کافی در مورد آن برای موفقیت نمی دانند. با این حال، افرادی که هوش مصنوعی را می‌شناسند و به‌کارگیری هوش مصنوعی موفقی داشته‌اند (به‌ویژه کاربران اولیه که مایکروسافت به آنها کمک می‌کند) در Ignite خواهند بود. ملاقات با این متخصصان می‌تواند تفاوتی در خرج کردن بیش از حد برای این ابزارها ایجاد کند و با درس گرفتن از اشتباهات دیگران و توانایی تشخیص تبلیغات از واقعیت، از اشتباهات رایج جلوگیری کند.

ارزش واقعی در مقابل ادعاهای اغراق آمیز

من این درس را چند دهه پیش آموختم که مایکروسافت رویدادی را برگزار کرد و استدلال کرد که سرورهای ویندوز NT آن می توانند جایگزین مین فریم شوند. وقتی فرصتی برای صحبت با دو حساب مرجع مایکروسافت پیدا کردم، مشخص شد که ویندوز NT برای اکثر سازمان‌ها آماده جایگزینی مین‌فریم‌ها نیست.

اولی نشان می‌دهد که بسیار خوب کار می‌کند و به طور موثری پردازنده مرکزی آنها را جایگزین کرده است، اما همچنین اگر مایکروسافت هزینه‌ای برای استقرار آن پرداخت نمی‌کرد، هرگز نمی‌توانست هزینه آن را بپردازد.

اکانت دوم زمان زیادی برای صحبت با من نداشت زیرا سرورهای NT آنها خراب شده بود و مدیر عامل عصبانی شده بود. مرد بیچاره احتمالاً فکر می کرد که کارش از این نتیجه دوام نمی آورد.

فروشندگان تمایل دارند بیش از حد وعده بدهند و کمتر تحویل دهند. مایکروسافت از خیلی ها بهتر است، اما در گذشته این مشکل را داشته است. وقتی صحبت از هوش مصنوعی به میان می‌آید، در حالی که Copilot عملکرد خوبی دارد، به نظر می‌رسد که تأثیر نامطلوب قابل توجهی بر کیفیت دارد، که اگر نتوانید آن را کاهش دهید، فقط یک مشکل است.

در Ignite، می‌توانید از پذیرش‌کنندگان اولیه بیاموزید که تبلیغات تبلیغاتی در کجا با واقعیت مطابقت دارد و کجا نیست و چگونه آسیب‌های ناشی از دومی را کاهش دهید. شما نمی خواهید آن مرد فقیری باشید که در ابتدا پذیرفته شده بود و احتمالاً شغل خود را در نتیجه از دست داد. این افراد می توانند اطمینان حاصل کنند که پیاده سازی های اولیه هوش مصنوعی شما با Copilot چیزی است که می توانید به آن افتخار کنید، نه چیزی که از آن پنهان خواهید شد.

شرکای مایکروسافت

در Ignite، همیشه شرکای مایکروسافت زیادی وجود دارد و هر یک از آنها به شما خواهند گفت که شرکای شما هستند. اما در کنار این فروشندگان، مشتریان آنها هستند که از خدمات و تیم های استقرار آنها استفاده کرده اند. حتی اگر یک OEM یا ارائه‌دهنده خدمات فرآیند موفقیت‌آمیزی داشته باشد، با توجه به سرعت بالا رفتن، برخی از تیم‌ها می‌دانند که چه کاری انجام می‌دهند، و برخی در حال یادگیری در کار هستند.

با توجه به اینکه توسعه مدل های زبان بزرگ (LLM) حدود 100 میلیون دلار هزینه دارد، یادگیری در محل کار می تواند برای افراد یا سازمان هایی که تیم هایی را که وظیفه آموزش این مدل ها را استخدام می کنند، بسیار گران و شرم آور باشد. پرسیدن نه تنها فروشندگانی که متخصصان فناوری اطلاعات با موفقیت استفاده کرده‌اند، بلکه درباره تیم‌های خاصی که آنها استفاده کرده‌اند نیز می‌تواند به شما اطلاع دهد که کدام فروشنده بهتر از دیگران و کدام تیم فروشنده بهتر از دیگران هستند.

یک بار با مدیر اجرایی ملاقات کردم که به درستی بهترین فروشنده را برای یک کار خاص شناسایی کرد و متوجه شدم که تیم در دسترس نیست. بنابراین، آنها عبور کردند و با فروشنده دیگری رفتند که می توانست موفق ترین تیم آنها را برای استقرار فراهم کند. نتیجه تلاش موفقیت‌آمیز بود، اما اگر او برای اطمینان از شایستگی فروشنده و تیمی که خدمات حیاتی را ارائه می‌کردند، به زیر پوشش‌ها نگاه نمی‌کرد، ممکن بود چنین نبود.

بسته بندی

هوش مصنوعی در میانه یک جنون قابل توجه تغذیه است. به نظر می رسد اکثر استقرارهای ناموفق عمدتاً به دلیل عدم بلوغ ابزارها، بی تجربگی فروشندگان و مشتریان، تمرکز بیش از حد بر بهره وری و تمرکز ناکافی بر کیفیت باشد. این به این معنی نیست که هوش مصنوعی مزخرف است. اینطور نیست و برای تعداد فزاینده ای از شرکت ها کار می کند.

مشکل این است که نمی‌توان بین آن دسته از محصولات، ابزارها و فروشندگانی که برای صنعت و شرکت شما صلاحیت دارند و آنهایی که مناسب نیستند، مرزبندی کرد. به دلیل رهبری مایکروسافت در هوش مصنوعی، Ignite یکی از معدود مکان‌هایی است که اطلاعات مهمی را که برای انتخاب بهتر و اطمینان از موفقیت آمیز بودن استقرار هوش مصنوعی گران‌قیمت نیاز دارید، به دست می‌آورد.

محصول فناوری هفته

بلواسکی

از زمانی که ایلان ماسک مدیریت توییتر را در دست گرفت و نام آن را به X تغییر داد، بسیاری از کاربران به دنبال یک سرویس جایگزین بودند. Mastodon و Meta’s Threads در ابتدا جایگزین های خوبی به نظر می رسیدند، اما هر دو محصول مشکلاتی داشتند.

استفاده از Mastodon در عین توانایی تا حدودی دشوار بود و نتوانست جایگزینی برای توییتر شود. Threads یک ضربه اولیه بزرگ داشت، اما به سرعت از بین رفت زیرا بسیاری از ویژگی‌هایی را که مردم در توییتر به آن‌ها تکیه می‌کردند نداشتند. مردم همچنان از هر دو پلتفرم استفاده می کنند، اما به نظر نمی رسد که آنها جایگزین Twitter/X باشند.

مقایسه بصری بین X (توئیتر سابق) و Bluesky
(تصویر نویسنده / جمینی)

Bluesky، حداقل در حال حاضر، به عنوان یک جایگزین عملی مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از آن نسبتاً آسان است و نسبت به Threads در ابتدا دارای ویژگی‌های غنی‌تر است. من در این هفته از سرتاسر جهان در آن پلتفرم پرس و جو دریافت می‌کنم، زیرا افراد بیشتری در سراسر جهان استفاده از توییتر را برای استفاده از Bluesky کنار می‌گذارند یا به جای آن از استفاده می‌کنند.

رسانه‌های اجتماعی یک چیز هستند، و اگرچه ممکن است سالم‌تر باشد که زمان زیادی را صرف آن نکنید، Bluesky همچنان یک پلتفرم بسیار متعادل‌تر است، که من و دیگران از استفاده از آن احساس امنیت می‌کنیم. این من را به یاد روزهای اولیه توییتر می اندازد، زمانی که استفاده از این ابزار سرگرم کننده بود، و در نهایت وقت خود را در بحث های آنلاین با افرادی که کاملاً دیوانه به نظر می رسید تلف نمی کردید.

برای من، Bluesky ایمن تر، استفاده از آن سرگرم کننده تر و کمتر پر از اطلاعات نادرست از توییتر است. به نظر می رسد در حال حاضر بهترین جایگزین توییتر است، بنابراین محصول هفته من است.

نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات شبکه خبری ECT نیست.

منبع