وجود Google I/O بلافاصله پس از مایکروسافت بیلد، با تمرکز هر دو کنفرانس بر روی هوش مصنوعی، تضاد جالبی را بین رویکردهای دو شرکت به هوش مصنوعی ایجاد کرد. مایکروسافت تماماً در مورد رایانه های شخصی برای یکپارچه سازی هوش مصنوعی است، در حالی که گوگل تماماً در مورد تلفن های هوشمند است.
همانطور که در میان مخاطبان مایکروسافت منتظر سخنرانی اصلی نشستم، هیچ رایانه شخصی در چشم نبود، اما زمانی که سخنرانی اصلی شروع شد، اکثر ما رایانه های شخصی خود را بیرون آوردیم زیرا تلفن های هوشمند برای نوشتن مفید نیستند. ما به یکی یا دیگری نیاز نداریم. ما به هر دو نیاز داریم.
جالب اینجاست که دو شرکت فناوری که از اعلامیه مایکروسافت پشتیبانی میکنند، اینتل یا AMD نیستند، بلکه کوالکام در رایانه شخصی و انویدیا در فضای ابری هستند. این یک بار دیگر نشان داد که اگر این دو شرکت بتوانند دشمنی خود را کنار بگذارند و با یکدیگر همکاری نزدیکتری داشته باشند، احتمالاً آینده هوش مصنوعی خود را تضمین میکنند. آنها هر دو در معرض رقابت AMD و Intel قرار می گیرند و شرکت هایی مانند مایکروسافت، گوگل، فیس بوک، OpenAI و آمازون تلاش های سخت افزاری داخلی خود را افزایش می دهند.
بیایید این هفته در مورد هوش مصنوعی صحبت کنیم و به بهترین رایانه های نوت بوکی که از کوالکام اسنپدراگون ایکس الیت جدید به بازار می آیند، پایان می دهیم.
کامپیوتر یا گوشی هوشمند؟
اگر Google I/O را تماشا میکردید، شاهد نمایش قانعکنندهای بودید که چگونه گوشی هوشمند شما میتواند راحتترین راه برای تعامل با هوش مصنوعی باشد. تلفن هوشمند شما همیشه همراه شما است، استفاده از دوربین آن آسان است و میتواند به طور موثرتری درباره زندگی شخصی شما بیاموزد تا هوش مصنوعی ایجاد کند که با نیازهای منحصر به فرد شما مطابقت بیشتری داشته باشد.
مایکروسافت هوش مصنوعی خود را در رایانه شخصی برجسته کرده است که از عادات کاری، ارتباطات دیجیتال، فعالیتهای بازی، علایق حرفهای، مهارتها و قابلیتهای شما یاد میگیرد. کامپیوتر رابط کاری شما باقی می ماند و هوش مصنوعی یاد می گیرد که چگونه با ارتباطات طولانی مدت برخورد می کنید تا درک خود را از فرآیندها، مهارت ها و قابلیت های شما بهبود بخشد.
رویکرد گوگل باید زندگی شخصی شما را بهبود بخشد، در حالی که رویکرد مایکروسافت باید زندگی حرفه ای شما را بهبود بخشد. با این حال، شما تنها یکی یا دیگری نیستید. شما هر دو هستید بنابراین، برای اینکه هوش مصنوعی واقعاً شما را بشناسد و در کار و بازی با شما مؤثرتر باشد، باید به صورت حرفه ای و شخصی با شما درگیر شود.
شما یک هوش مصنوعی می خواهید که در هر دو پلتفرم سازگار باشد. بنابراین، گوگل و مایکروسافت هر دو در معرض یک رقیب آینده هستند که می تواند هر دو پلتفرم را ایجاد کند یا دستگاه جدیدی تولید کند که می تواند شخصاً مانند تلفن هوشمند و از نظر حرفه ای مانند رایانه شخصی مؤثر باشد.
به طرز عجیبی، در حال حاضر، همانطور که در بالا در مورد کوالکام و انویدیا اشاره کردم، سودمندترین رویکرد برای کاربران این است که گوگل و مایکروسافت به جای رقابت با یکدیگر همکاری کنند، زیرا تلاش های آنها مکمل یکدیگر است.
کیفیت بیش از عملکرد
یکی از چیزهایی که در مورد رویکرد مایکروسافت در مقایسه با گوگل بیشتر نگران من است، عدم تمرکز بر کیفیت است. اگر مشکلات کیفی دارید (و همه مشکلات کیفی دارند) و سرعت را بدون رسیدگی به آن مسائل کیفی افزایش می دهید، اشتباهات بیشتری مرتکب خواهید شد. اگر این اشتباهات در سیستمهای هوش مصنوعی منتشر شوند، فرکانس و تأثیر آنها بهطور چشمگیری افزایش مییابد.
صنعت با تمرکز بر افزایش عملکرد به جای مسائل کیفیت، به این عقبنشینی نزدیک میشود. با افرادی مانند جنسن هوانگ، مدیر عامل انویدیا، استدلال میکنند که شما نیازی به یادگیری نحوه کدنویسی ندارید، توانایی یافتن این اشتباهات کاهش مییابد در حالی که با افزایش سرعت، تعداد خطاها در حال افزایش است. این احتمال واقعی وجود دارد که ما در نهایت با مشکلات کیفی مواجه شویم که سریعتر از آنچه بتوانیم آنها را کاهش دهیم، تسریع میشوند. من در حال حاضر شاهد کاهش قابل توجهی در کیفیت هستم زیرا شرکت ها هوش مصنوعی را افزایش می دهند.
دلیل تمرکز من بر روی مایکروسافت به این دلیل نیست که تمرکز آن بر کیفیت کمتر از گوگل است، بلکه به این دلیل است که تمرکز مایکروسافت بر توسعه و ایجاد مشکل کیفیت را بسیار خطرناکتر میکند. نمایش های گوگل شامل کدنویسی نمی شد. آنچه کاربرانش ایجاد کردند بیشتر با سرگرمی هماهنگ بود، در حالی که ابزارهای مایکروسافت برای ساخت ساختمان ها، طراحی وسایل نقلیه و ایجاد هوش مصنوعی جدید استفاده می شود. بنابراین، خطرات این مشکل در کار مایکروسافت بیشتر است، بنابراین نیاز به کیفیت بالاتری نسبت به گوگل بر اساس ارائه های دو شرکت دارد.
مزایای هوش مصنوعی
مایکروسافت مجموعه ای متفاوت و بسیار قانع کننده از موارد استفاده از هوش مصنوعی را به نمایش گذاشت. از کمک به نابینایان با استفاده از توانایی هوش مصنوعی برای توصیف آنچه که می بیند و ارائه جهت و توضیحات بر اساس آن بینایی گرفته تا دادن توانایی صحبت و حرکت به یک فرد مبتلا به پاراپلژی، به ویژه نمایش قانع کننده ای بود.
این میتواند به معلمان کمک کند تا در عین اینکه وقت خود را برای تمرکز بیشتر روی دانشآموزان آزاد میکنند، مؤثرتر باشند، و حتی میتواند به پدر کمک کند تا یاد بگیرد چگونه با پسر کوچکش Minecraft بازی کند. من تمرکز بر معلمان را به ویژه قانع کننده دیدم زیرا آنها برای اطمینان از نسل های آینده حیاتی هستند. سپس، جنبه آموزشی ابزار وجود داشت، و نمایش بازی واقعاً توجه من را جلب کرد.
این آخری مخصوصاً جالب بود زیرا اغلب علاقه خود را به یک بازی ویدیویی جدید از دست میدهم، زیرا در مرحله یادگیری اولیه، انتخاب جنبههای منحصربهفرد بازی، برای من، بیشتر شبیه کار است تا سرگرمی. اما می دانم که اگر بتوانم این مرحله یادگیری را پشت سر بگذارم از بازی لذت بیشتری خواهم برد. در بازیهای مبتنی بر داستان، مواقعی وجود دارد که میخواهم بدون صرف زمان زیادی برای یک جنبه معمایی از بازی، در داستان به جلو حرکت کنم.
علاوه بر این، اغلب مفیدتر است که یک مربی به جای یک راهنمای آنلاین داشته باشید تا شما را از بین ببرد. شما به سمت یک تجربه بازی موفق تر و برای من سرگرم کننده تر. این باعث میشود که هنگام خرید یک بازی جدید، ترس زیادی از من برطرف شود، در نتیجه اگر بازیهای بیشتری این عملکرد را داشته باشند، احتمالاً بیشتر میخرم.
آفیس 365 به شدت از Copilot استفاده می کند و به شما امکان می دهد ارائه ها را از اسناد به طور خودکار ایجاد کنید. ممکن است تهیه پیش نویس یک سند هنگام ایجاد یک ارائه بسیار مؤثرتر از پرش مستقیم به پاورپوینت باشد.
من اغلب می خواستم ابزارهای Adobe را یاد بگیرم تا بتوانم از آنها برای ایجاد تصاویر و فیلم های بهتر استفاده کنم، اما منحنی یادگیری تند است. با هوش مصنوعی، منحنی یادگیری به میزان قابل توجهی کاهش مییابد و این احتمال را بیشتر میکند که بتوانم فوراً با محصول کارآمد شوم.
با هوش مصنوعی، استفاده از چالشبرانگیزترین ابزار بسیار آسانتر میشود، که میتواند برای شرکتهایی مانند Adobe که ابزارهای قدرتمندی دارند، اما به دلیل ترس مشتری از منحنی یادگیری مرتبط، در فروش محدود شدهاند، بسیار بزرگ باشد.
پایان: رویکرد ما به هوش مصنوعی ممکن است به شدت اشتباه باشد
اشاره کردم که ما بیش از حد روی سرعت تمرکز کرده ایم نه کیفیت. اضافه می کنم که اینجاست که ما بیشترین نیاز را به هوش مصنوعی داریم: پشتیبانی تصمیم. این موضوع کیفیت در مقابل سرعت نمونه ای از آن است. به عنوان مثال، در اوایل سال جاری، هیئت مدیره OpenAI مدیر عامل خود را برکنار کرد. که بد تمام شد. تصمیم آنها کاملاً منطقی بود اما کاملاً سنجیده نبود. به جای ایمنتر کردن OpenAI، شکست آنها احتمالاً شرکت را کمتر ایمن کرده است.
ما اغلب تصمیماتی میگیریم که اگر به آنها فکر میکردیم، جور دیگری میگرفتیم یا اصلاً نمیگرفتیم. همه ما در گذشته باهوشتر هستیم، اما هوش مصنوعی میتواند به ما کمک کند از بسیاری از اشتباهات مهم خود اجتناب کنیم.
به نوعی، این ما را به کیفیت برمی گرداند. به جای تمرکز اولیه هوش مصنوعی بر تولید بیشتر ما، آیا نباید آن را روی کمک به ما برای ایجاد یک زندگی بهتر و شادتر متمرکز کنیم؟ آیا می تواند به ما کمک کند از روابط، مشاغل و اشتباهاتی که در طول زندگی ما را آزار می دهند اجتناب کنیم و به ما اطمینان دهد که جایی که هستیم و جایی که به پایان می رسیم بیشترین لذت را خواهیم برد و کمترین پشیمانی را خواهیم خورد؟
من فکر میکنم هوش مصنوعی باید بر تضمین بهترین آینده ما متمرکز باشد، نه فقط سازندهترین آینده ما، اما این مسیری نیست که ما در حال حاضر در آن هستیم.
Samsung Galaxy Book4 Edge
در رویداد مایکروسافت، ایسر، ایسوس، دل، اچ پی، لنوو، مایکروسافت (با سرفیس) و سامسونگ همگی نوت بوک های مجهز به پردازنده جدید و چشمگیر Qualcomm Snapdragon X Elite را به نمایش گذاشتند که در حال حاضر تنها پردازنده ای است که عملکرد کافی برای اجرا دارد. Microsoft Copilot به طور کامل.
بیشتر پیشنهادها به دلیل سرعت توسعه این محصولات عمومی بودند. تمرکز مایکروسافت بر اپل باعث شد تا بهترین لپتاپ سرفیس تا به حال ساخته شود. ایسر یک ویژگی جالب داشت که در زمان استفاده از Copilot روشن می شد، اما سامسونگ همان کاری را که با هدفون قدیمی مایکروسافت VR انجام داد انجام داد و قوی ترین تجربه ممتاز را با طراحی بسیار تمیز، استفاده از فناوری و ویژگی های ممتاز در سرتاسر و با استفاده از آن ایجاد کرد. زیباترین صفحه نمایش OLED
Galaxy Book4 Edge یک کامپیوتر Copilot+ است که از پردازنده Snapdragon X Elite پشتیبانی می کند. (اعتبار تصویر: سامسونگ)
من با نوتبوکی که میخواهم حمل کنم مشکل داشتم: سرفیس نوتبوک که مدتها مورد علاقه بود، ویژگی نور در ایسر همراه با طراحی فوقالعاده تمیز آن، یا تلاشی که سامسونگ بهوجود آورد.
در پایان، در میان پیشنهادات بسیار مشابه، سامسونگ به عنوان یکی از محصولاتی که در صورت نیاز به رایانه شخصی جدید میخرم، متمایز بود. در نتیجه، Samsung Galaxy Book4 Edge محصول هفته من است.
سامسونگ یکی از تنها دو فروشنده رایانه های شخصی ویندوز است که می تواند تلفن های هوشمند و رایانه های شخصی را با هم ترکیب کند تا تجربه هوش مصنوعی ثابتی را که ما می خواهیم در هر دو پلتفرم ایجاد کند. دیگری لنوو است. این دو فروشنده را در آینده تماشا کنید زیرا ممکن است در نهایت صاحب آینده فناوری شخصی با پشتیبانی از هوش مصنوعی شوند. اوه، و کلاه بر سر کوالکام برای اسنپدراگون ایکس الیت است که این امکان را فراهم می کند.