سپس با محصول هفته خود پایان خواهیم داد: Surface Pro 9 جدید مبتنی بر Arm از مایکروسافت که ممکن است به آینده نزدیک در پیشرفت رایانه شخصی اشاره کند.
استراتژی های بازاریابی: مثال اپل
این جدیدترین نسخه Surface Pro 9 Arm، تبلت نهایی است. این بهترین کار را برای ارائه تجربه ای شبیه به iPad انجام می دهد و در عین حال عملکردی در سطح رایانه شخصی ارائه می دهد. در واقع، در برخی موارد، به لطف AI NPU (واحد پردازش عصبی) منحصر به فرد، عملکرد آن بهتر از رایانه شخصی است.
در سمت پردازنده گرافیکی، نزدیک ترین چیز به Threadripper AMD کارت 4090 RTX انویدیا است که یک جانور است. عملکردی بیشتر از نیاز بیشتر دارد و آنقدر انرژی میکشد که کانکتورهای برق را ذوب کرده و مجبور به ارتقاء منبع تغذیه برای اجرای قطعه شده است. اما، از نظر عملکرد خام، اکنون هیچ چیز نمی تواند آن را در بخش خود لمس کند.
وقتی سرفیس پرو 9 مایکروسافت عرضه شد، میدانستم که بسیار متفاوت خواهد بود و همینطور است. این اولین محصول مبتنی بر Arm است که من آزمایش کردهام که نه تنها احساس خطر نمیکند، بلکه در طول عمر باتری، اتصال و کنفرانس از همتای x86 خود بهتر عمل میکند، که این سوال را ایجاد میکند: نسل بعدی چه خواهد کرد؟
برنامه عملی که به بهترین وجه توانایی های فروشنده را منعکس می کند، برنامه ای است که باید اجرا شود. استراتژی محصول halo برای انویدیا کار می کند زیرا باید این تصور را حفظ کند که رهبر عملکرد در بخش است.
بازاریابی به هسته استراتژی های GPU که در مورد آن بحث خواهیم کرد، می رود.
Nvidia
به عنوان مثال، اپل قدیمی است، به صورت عمودی یکپارچه شده است و از قفل برای استخراج پایه خود برای پول استفاده می کند. این تاکتیک منجر به سودهای کلان می شود، اما شرکت دیگر قادر به رهبری بازار با نوآوری نیست. مسلماً، شرکتهای دولتی با سود سنجیده میشوند، نه نوآوری، و اگر مجبور بودید یکی را بهعنوان مدیر عاملی که میخواهید شغلتان را حفظ کنید، انتخاب کنید، سود نیز تمرکز شما خواهد بود.
اما در حالی که AMD، Nvidia و اخیراً اینتل در این فضای بسیار رقابتی بازی کردهاند، هر سه اخیراً با استراتژیهای متمایزی به بازار آمدهاند که هر کدام مزایا، خطرات و فرصتهای منحصر به فردی دارند. همانطور که از کماهای غذایی روز شکرگزاری خود در اینجا در ایالات متحده بهبود مییابیم، بیایید این استراتژیها را بررسی کنیم.
انویدیا مسلماً پیشرو بخش است و این را با عمیقترین خط به نمایش میگذارد، و این تنها یکی از این سه شرکت است که محصول هالهای دارد. این جالب است زیرا Threadripper AMD در سمت CPU آن بازار را در گوش خود چرخاند و به AMD اجازه داد تا به شدت در فرصت ایستگاه کاری اینتل حرکت کند. این شرکت موقعیت های رهبری کلیدی را برای AMD و Lenovo به دست گرفت و از این بخش برای به دست آوردن تسلط بر بخش استفاده کرد.
بنابراین، رویکرد اینتل تنها رویکردی نیست که این شرکت در حال حاضر می تواند اجرا کند. خوشبختانه، آن فوقالعاده به موقع بود، که نشان میدهد امسال بسیار موفقتر از آنچه در غیر این صورت میبود، خواهد بود.
یک استراتژی هاله از یک محصول گران قیمت برای جذب افراد به سمت برند استفاده می کند و اگر به درستی انجام شود، می تواند فروش را به سمت محصولات مقرون به صرفه تر که در حجم بالاتری به فروش می رسند هدایت کند. در بازار خودرو، این مانند داشتن یک مرسدس میباخ یا سوپراسپرت است (فورد اخیراً از فورد GT برای این کار استفاده کرده است) تا مردم را به نمایندگیها سوق دهد.
همانطور که اشاره شد، جالب است که با توجه به موفقیت AMD با Threadripper، با توجه به اینکه ایستگاه کاری کشنده یا دستگاه بازی دارای یک CPU Threadripper و یک GPU Threadripper مانند است، استراتژی مشابهی ارائه نکرده است. در حال حاضر، کارت Nvidia 4090 RTX است.
سرفیس پرو 9
خریداران ارزشها را دوست دارند، و در حالی که شما مانند یک محصول halo از امتیازات عملکردی مشابه برخوردار نیستید، اما در مورد قطعهای که محدودیتهای عملکردی ایجاد میکند که میتواند منجر به مشکلاتی مانند ذوب شود نیز مشکلی ندارید. کانکتورها (که انویدیا گزارش می دهد هنوز تعداد کمی هستند و ممکن است نتیجه خطاهای مونتاژ باشند).
اینتل
این رویکرد نزدیک به نحوه ورود هوندا به بازار خودرو با ایجاد یک قطعه مقرون به صرفه است که ویژگیهایی فراتر از کلاس قیمتی خود ارائه میدهد و به سمت جایی که حجم واقعی آن است، پیش میرود، بهویژه در دوران سختتر شدن بازار مالی که مصرفکنندگان مراقب پولهای خود هستند.
بازی ویدیویی که من اغلب بازی می کنم شهر قهرمانان است. در رایانههای شخصی با کارایی پایین، برای اجرا بر روی یک دستگاه Arm باید کمی به عقب تغییر کند، و معمولاً خراب میشود یا بارگذاری نمیشود. با این حال، در این Surface Pro 9 جدید، بارگیری و اجرا شد و حتی گزینههای گرافیکی پیشرفتهای را در اختیار من قرار داد که معمولاً آنها را نمیتوانم دریافت کنم، مگر اینکه از یک GPU مجزا استفاده کنم (هر چند، انتظار دارم، اگر آنها را روشن کنم، نرخ فریمها افزایش مییابد. غیر قابل بازی بودن). با این حال، این واقعیت که بازی حتی بارگذاری و قابل بازی بود، اولین بار با تبلتی مانند این بود، به ویژه یک بازوی در حال اجرا.
سایر شرکتهای رایانههای شخصی، بهجز مایکروسافت سرفیس، التقاطیتر هستند، قابلیت همکاری بالایی دارند، قفل نمیشوند، و از نوآوریهای بسیار بیشتری لذت میبرند، اما از وفاداری مشتری کمتر و حاشیههای کمتری رنج میبرند. اما آنها همچنین احتمال شکست فاجعه بار کمتری دارند زیرا مشتریان خود را برای پول استخراج نمی کنند.
فروپاشی IBM در اوایل دهه 1990 عمدتاً به دلیل استراتژی مشابه با اپل بود. این اتفاق به این دلیل رخ داد که مشتریان معمولاً از تأمین مالی سود بیش از حد یا استخراج شدن برای پول خوششان نمیآید. در نهایت، شرکتی که از این رویکرد استفاده میکند، بیش از حد پیش میرود و مشتریانش این پلتفرم را رها میکنند. این همان چیزی است که تقریباً برای آیبیام اتفاق افتاد و باعث شد با تعصب استراتژیای را که اپل هنوز از آن استفاده میکند کنار بگذارد.
در حال حاضر، این استراتژی همچنان برای اپل کار می کند. با این حال، احتمالاً برای Dell، HP یا Lenovo کار نمی کند، زیرا هیچ یک از این شرکت ها به تنهایی نمی توانند بخشی از راه حل مایکروسافت را انجام دهند و زیرا خریداران سازمانی آنها از استراتژی استفاده شده توسط اپل آگاه هستند و به طور کلی سعی می کنند از آن اجتناب کنند. طاعون – زیرا قدرت خریدار را کاهش می دهد و شرکت هایی مانند قدرت خریدار بسیار کاهش می یابد.
اینتل هنوز کارایی لازم برای رقابت با AMD یا Nvidia را در سطح بالا ندارد، اما دارای مجموعه ای از ویژگی های مشابه است و ایده ارائه ارزش بازی تنها راه باز است. این زمان برای اینتل اتفاقی بود، زیرا بازار با توجه به شرایط اقتصادی فعلی به دنبال ارزشهای بالا است، که باید به رویکرد اینتل رونق چشمگیری بدهد.
یکی دیگر از جنبه های جالب این جدیدترین تبلت سرفیس پرو 9 این است که نه تنها شارژر سرفیس مغناطیسی اختصاصی بلکه یک شارژر USB-C عمومی را نیز می پذیرد. من شارژر مغناطیسی را خیلی دوست دارم زیرا تمایل دارم با سیم های برق کار کنم و اگر آن را بکشید کابل جدا می شود و باعث نمی شود لپ تاپ روی زمین سقوط کند. از طرف دیگر، شارژر USB-C بسیار مفیدتر است زیرا می توانید از شارژرهای شخص ثالث استفاده کنید، شارژر قرض بگیرید یا حتی از آن برای شارژ گوشی خود استفاده کنید.
در پایان، من فکر می کنم محصول سرفیس پرو 9 آرم نقطه عطفی برای نسل بعدی رایانه های شخصی است و محصول هفته من است. امیدواریم مایکروسافت این کار را با لپ تاپ سرفیس انجام دهد!
مردی که آن محصول را هدایت می کرد، استیو جابز، درگذشت و از آن زمان اپل تصمیم گرفت که لپ تاپ را با iPad جایگزین نکند. در عوض، از مردم میخواهد که هر دو را بخرند و تلاشهای جایگزین را متوقف میکنند.
سرفیس پرو 9 | اعتبار تصویر: مایکروسافت
اولین مدرک من در بازرگانی بود که مربوط به برندسازی، قفسه بندی، قرار دادن محصول و استراتژی محصول است. در نتیجه، من کمی مجذوب نحوه رویکرد شرکت های مختلف به بازار رایانه های شخصی هستم.
در عوض، AMD دو کارت را در نقطه عطف عملکرد به ارمغان آورده است. برخلاف کاری که فورد با فورد GT انجام داد، این بیشتر شبیه کاری است که جنرال موتورز با کوروت انجام داد، به ویژه C8 جدید. این بیشتر مزایای عملکردی را که فورد GT ارائه میکند به روشی بسیار مفیدتر و مقرونبهصرفهتر ارائه میدهد، و به کوروت اجازه میدهد تا از نظر حجمی به طرز چشمگیری از فورد GT پیشی بگیرد و در عین حال کسری از هزینههای فورد هزینه داشته باشد.
عمدتاً به لطف انویدیا، پردازندههای گرافیکی تقریباً پردازندههای مرکزی را تحت الشعاع قرار دادهاند، زیرا باعث پیشرفت فناوری میشوند. وقتی صحبت از هوش مصنوعی به میان میآید، به ویژه در بخش آموزشی، پردازندههای گرافیکی برتر هستند. به طور کلی، پردازندههای گرافیکی باعث میشوند که بازیهای ما و پیشرفتهترین ابزارهای ویرایش عکس و ویدیو نیز بهتر کار کنند – و با رسانههای اجتماعی، بسیاری از افراد متخصص خلق میشوند.
مایکروسافت در فروشگاههای خود به جای فروشگاههای سرفیس، فروشگاههای مایکروسافت را از دست داد، بنابراین فروشگاهها نسبت به همتایان اپل خود ضعیف عمل میکنند. اما با توجه به اینکه مایکروسافت اساساً شرکتی متفاوت است و باید دل، لنوو، اچ پی و دیگران را راضی نگه دارد، میدانم که چگونه به این تصمیم رسید. فقط فکر می کنم با توجه به هدفش اشتباه بود.
اینتل تازه وارد این بازار شده و دو مشکل بزرگ دارد. اولین مورد این است که مردم قطعات GPU AMD و Nvidia را می شناسند و به آن اعتماد دارند، و دوم این که این دو شرکت آنقدر یکدیگر را تعقیب می کنند که برای شرکت دیگری تقریبا غیرممکن است که آنها را از پشت سر بگیرد. اینتل باید بخشی از بازار را به خود اختصاص دهد و عملکرد بالایی را ندارد، اما می تواند ویژگی ها را ارائه دهد.
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات شبکه خبری ECT نیست.